i
مقاله های تازه بهار و انجمن دانشکده بهار و معاصران دیوان بهار نامه های بهار بهار و خانواده
بهار و سياست بهار شاعر آثار بهار زندگينامه صفحه نخست
تماس با ما تصاوير بهار بهار روزنامه نگار بهار ترانه سرا بهار پژوهشگر

 

"  گفتاری به مناسبت سالروز درگذشت محمدتقی بهار ملک الشعراء"

 

 


دکترژاله رادمرد 15 آوریل 2018 فروردین 1397

 گرامی داشت  شادروان محمد ملک زاده، برادر دانشمند بهار

 

"دیوان ِ بهار" را در مقابل دارم. یکی از ارزنده ترین چاپ ها، چاپ سوم سال 1356.

دیوان بهار ملک الشعراء، به دلایل عدیده که بر شمردنشان سخن را به درازا می برد،  در زمان حیاتش هرگز به چاپ نرسید.

آنچه که این مهم را در سال 1336 میسر کرد، زحمات بی دریغ برادرِ بزرگوار بهار بود: "شادروان محمد ملکزاده"که این یادداشت از برای گرامی داشت کوششهای او نوشته شده.مردی وارسته و ادیب، نیکومنظر و نیکوخصال.

مقدمه ی  دیوان  به قلم زنده یاد ملک زاده گویای همتی است بی منٌت که خواننده  ی آشنا با مشکلات عدیده و پیچیده ی نشر یک دیوان شعر، آنهم از قلم شاعری همچون بهار، آن را به خوبی درک می کند.

اگر امروز بدون دغدغه درکتابخانه ها، ویترین کتابفروشی ها و فضاهای مجازی، دیوان بهار در مقابل چشمانمان جان می گیرید،  بخشی از این نیک بختی را مدیون برادر ملک الشعراء بهار ، محمد ملک زاده، این مرد فاضل هستیم.

با آنکه قدم اصلی را ایشان بر داشتند، اما از یکایک دیگر یاری رسانان با کمال مهربانی و سعه ی صدر نام برده و قدر دانی کرده اند.از فرزندان بهارگرفته تا مسؤل چاپخانه ی فردوسی مرحوم تهرانیان ،  جمشید امیربختیاری که شأن نزول شعر هارا به خاطر داشته اند، حسین گلکار سرپرست ماشین خانه ، آقای ابراهیم نجیبی مدیر حروف چینی تا شادروان عبدالرحیم جعفری مؤسس بنگاه امیر کبیر،...... همه مورد قدردانی قرار گرفته اند.

و اکنون آیا روانیست که ما یاد زنده یاد ملک زاده را به خاطر این خدمت فرهنگی ارزنده که همچنان نا گفته و نا نوشته مانده است گرامی داریم؟

شادروان محمد ملک زاده خود شاعری گران پایه بودند اما از سر بزرگواری و فروتنی بدین جنبه از شخصیت خود اذعان نمی داشتند.

شعر زنده یاد بانو بدری ترویج در رثاء استاد ملک زاده خود گویای تأثیر شخصیت ایشان بر اهل ادب و اندیشه است. آنان که با ذهنیت این بانوی سخن سرا از نزدیک آشنائی داشتند به صراحت لهجه ی ایشان   و دوری گزینی ایشان ازسرایش شعر برای دوستان و آشنایان  معترف اند. آن بانوی سخنگو در باره ی کسی شعر نمی گفت مگر آنکه حقیقیتی در وجودی می یافت پر ارج و خالی ازتکلف.

واینک برای گرامی داشت شادروان ملک زاده شعر بدری ترویج ضمیمه ی این گفتار میگردد.

در سوگ مرگ شادروا ن محمد ملک زاده برادر استاد ملک الشعرای بهار و فرزند ملک الشعرا صبوری سروده شد.

 

دردا که دست مرگ دگر باره از آستین

آمد برون و راه به مرد هنر گرفت

طوفان فتنه بار دگر از سر عناد

زین شاخه ی کهن گل پر برگ و بر گرفت

آن زاده ی ملک که ملک زاده نام داشت

یک عمر تاج نام و شرف را به سر گرفت

از خاندان زهد و فضیلت به پای خاست

در کاخ علم و دانش و تقوا مقر گرفت

او در مقام شعر و ادب بی نظیر بود

این شیوه را فرا ز"بهار" و" پدر" گرفت

گر خود در آسمان ادب همچو ماه بود

کی پیش مهر پرده ز رخسار برگرفت

جانش چو دید در قفس و تنگنای خاک

نور و نشاط و شور صفا نیست، پرگرفت

بعد از بهار گرچه سخن در خزان نشست

این باغ را دوباره خزانی دگر گرفت

آه ای فلک زفرقت آن ماه تابناک

چون پهنه ی تو دامن ما را گهر گرفت

تهران 1353





 

a

صفحه نخست  |   زندگینامه  |    آثار بهار  |    بهار شاعر   |    بهار و سیاست    |    بهار پژوهشگر   |    بهار ترانه سرا    |    بهار روزنامه نگار  

تماس با ما  |  بهار و خانواده  |  نامه های بهار  |  دیوان بهار  |  بهار و معاصران  |  بهار و انجمن دانشکده  |  مقاله های تازه   |   تصاویر بهار

©All Rights Reserved